یادگار ماندگار

نوشته های نسبتا ادبی خودم رو می نویسم.

یادگار ماندگار

نوشته های نسبتا ادبی خودم رو می نویسم.

نوشته های ادبی که نه، ولی خب شاید کمی وزن، یا حد اقل احساس توشون باشه!
نوشته هایی که باید از بعضی نظر ها دور می موند!
و دیگه نمی تونستند توی دل بموند! چون هر لحظه امکان گر گرفتنشون می رفت.
به هر حال، حال و هوای هر کسی در آینده خاطرات زیبا و درس های خوبی براش محسوب می شه!
چه بهتر که با قلمی خوش ماندگار بشن :)

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

جوانی - خونه :')خُب این ترم هم داره خوب یا بد تموم میشه!

می رم خونه! یه دل سیر غذای خونگی می خورم!

از این های و هوی هم دور میشم! شاید اینترنت هم نباشه دیگه همه از دستم راحت شن!

کمی توی زندگی حقیقی زندگی کنیم! دلم واسه خواهرم و دختر عمم تنگ شده! یه ساله ندیدمش!

شاید هم نتونم هنوز ببینمش! آخه با شوهرش اینا خیلی رفت و آمد نداریم!

برنامه دارم! می خوام کتاب بخرم و بخونم! کمی هم کامپیوتر بخونم! و زبان عربی و انگلیسیمو تقویت کنم!

وای ماه رمضون! خدا ... :') :')

حیف! دیگه توی اهواز مسجد نزدیکمون نیست! ولی خُب یه جوری می گذره!

الان اهواز خیلی گرمه! فک کنم اصلا نچسبه! ولی قراره با داداشم بدرسیم!

آها همه ی اینا کنار! اصل مطلب!

الان باید برم اونجا ادای کسایی رو در بیارم که عوض شدن! کلی توی تهران درس خوندم!

فک نمی کنم یه ذره هم فرهنگم رفته باشه بالا! خیلی بده ها! خر اومدیم گاو رفتیم! :))

حالا دو سه تا کلمه یاد گرفتم نه؟ apply , recom

ولی فک کنم احترام و قدر پدر مادر دونستن رو خوب یاد گرفتم! اینو سعی می کنم رعایت کنم!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۱ ، ۲۲:۰۲
نرگس فتان
جوانی - صلاه

بسم الله الرحمن الرحیم

مبحث نماز رو ادامه می دم، برای تنوع هم این دفه می خوام نوشتاری بنویسم

نه نمی خواد حرفمون دوستانه است! اون طوری بنویسم نمی خونید :دی

می خواستم تحقیق کنم! ولی نکردم دلیل اولش که مثل همیشه تنبلیه!

ولی دلیل دوم که قابل قبول هم هست اینه که دین مال همه ی آدم هاست! نیاز نیست خودتو بکشی تا متوجه شی دینو! بلکه با هر جور فهمی باید سازگار باشه! و این خودش هم معجزه است! خلاصه من قد فهمم یه چیزایی می بافم! درست و غلطش هم نمی دونم!

خوب بحث من اینه که عبادت فطریه! یعنی ما انسان ها دست خود مون نیست، خود به خود وابسته ایم! حالا وابستگی رو یه جوری به دنیا یا انسان ها و یا خدا اختصاص می دیم!این که می گم عبادت منظورم نیازیه که توی سختی ها میاد سراغت و تو با تمام وجودت به یه چیزی متوسل می شی و اغلب جواب می گیری! حالا این که اون چیز خداست یا نه؟؟؟ تصمیم با شماست! فرض من براینه که این عبادتی که می کنم و این راز نیازی که درون لحظات سخت با تمام خشوع انجام می دم جواب میده و اتفاقی هم نیست! اگه شما مخالفین یه شاخه ی دیگه ایجاد می شه که فک کنم جواب دادن بش هم کار سختی نیست!

خوب این عبادت که نماز یا صلاه که نیست! خدا تاکیدش روی اینه یا صلاه؟

باز من فرضم همین صلاه پنج گانه است!

خدا گفته مومنان وقتی نماز می خونن خاشعند! بر عکس منافقان کسل اند!

خوب وقتی که درمانده ایم ناخودآگاه خاشع هم میشیم! ولی نماز همیشگیه! توی خوش بختیامون هم هست! اینه که خدا می گه یادت نره! توی این دنیا زندگی کن ولی یادت باشه که همیشه خاشع باش! خوشی و بدی ها رو خود من می دم! پس همیشه برا من یکسان باش! خدای سختی ها، خدای روزهای معمولمون هم هست! توی مواقع نیاز، خدا که خودش ما رو مجبور نمی کنه بیایم سمتش! ماییم که می بینیم راهی نداریم! حالا اگه می فهمی که سختی دست خداست و فرقی با آرامش نداره پس همیشه باید با خدات رو راست باشی! و همیشه خاشع!

پس این مبحث نماز و نیاز بود!

که نماز همون شکل خاص نیاز در لحظات به ظاهر بی نیازیست! عجب جمله ای شد :دی

چرا به این شکل؟ چرا توی وقت معین؟ چرا به زبان عربی؟

خوب احتمالا همشون جواب دارن!

ولی، وجدانا! کسی که دوسش داری و دوست داره بگه من تو رو این طور می خوام تو مخالفت می کنی؟؟؟ مثال نیارم تو خود حدیث مفصل بخوان ...

یعنی کسی که از ما به ما عالم تره این طوری گفته! و البته حکیم هم هست! پس باز فعلا می پذیریم که این شکل خاص مورد نظر بوده!

آها، من خودم اینجاشو مشکل دارم! این که نماز تکراری باشه! نه از لحاظ درونی و روحی که البته اینم تقریبا واسه ما تکراری شده! ولی از لحاظ ظاهری که همش حمد و یکی از معدود سوره های کوتاه! واسه من یکی به 5 یا 6 تا سوره نمی رسه! در حالی که نماز برادران سنی ما تنوع زیادی داره!

از هرجای قرآن که می خوان می خونن! خیلی هم با احساس می خونن! البته من امام جماعت های معروفشونو می دونم خیلی با سوز و حال می خونن در کل نمی دونم!

استفتاء کردم، فرمودند!!! که احتیاط واجب هست که سوره کامل باشه و روایته ولی من شک دارم! بالاخره یه کارش می کنم! بذار یقه یکی شونو گیر بیارم!!

من مفهومم توی قسمت نیاز و نماز خوب باز نکردم، همین طور توی شکل خاص مورد نظر خدا! خودتون یه تحلیلی کنید! یعنی من که فکر می کردم منظورم بهتر ازاین بود که الان نتونستم انتقال بدم :دی

اذانم گفت! ما بریم :دی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۱ ، ۱۷:۰۵
نرگس فتان
جوانی - نمازچند تا حرف و حدیث می گم بعد در پست های بعدی منطقی در مورد مبحث نماز بحث می کنیم!

صادقانه بگم الان خیلی دلیل منطقی به ذهنم نمی رسه!

ولی این که دستور موکد قرآن و اسلام و بزرگانه که شکی نیست! پس فعلا بر ما واجبه این کار رو انجام بدیم!

اونم به طور صحیح!

اول قرآن! شونصد بار توی قرآن اومده " اقیموا اصلاه و اتوا الزکاه"

خوب اقیموا با خواندن فرق می کنه! یه جورایی توی اقامه ی نماز همت خاصی وجود داره که با خوندن معمولی فرق می کنه!

امام صادق در هنگام مرگش گفت که همه بیان آشناها اومدن بالا سرش، گفت که شفاعت من به کسی که نماز رو سبک بشماره نمی رسه!

امام علی در وصیتش گفت! الله الله بالصلاه!

حدیث هست! ان قُبلت قُبل ما سواها و ان ردت رُد ما سواها

یعنی اگه قبول واقع بشه نماز همه چیزای دیگه هم قبول میشه و اگه قبول نشه!

امام صادق: شیعیان ما را در وقت نماز بشناسید!

امام خمینی: به نماز نگید کار دارم، به کار بگید نماز دارم!

بارها دیده شده امام وسط سخنرانی یا مصاحبه با خبرنگاران بلند شده و رفته، چون صدای اذون میومده!

قرآن : "واعبد ربّک حتی یاتیک الیقین" 

نا زمانی که یقین فرا رسد عبادت کن! البته بعضیا گفتن مرگ ولی خوب معنای یقین هم میده! 

پس تا زمانی که نمی دونیم دلیلشو که انشالله با مطالعات خواهیم فهمید ولی این قدر عبادت کنیم تا خدا یقین و ایمان رو در دلمون قوی کنه!

راستی نماز حسین توی کربلا هم خودش عالمیه! حتی به کسی که می گه وقت نمازه! امام بر می گرده در لحظات آخرش می گه خدا تورو از نماز گزار ها قرار بده!!!!! یعنی همین چند لحظه که مونده هم جز نماز گذار ها باش و البته آخرت!

و سخن دوست:

هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ  از یمن دعای شب و ورد سحری بود

یا

به هیچ وردت دگرت حاجت نیست ای حافظ   دعای نیم شب و ورد سحرگاهت بس


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۱ ، ۱۹:۵۷
نرگس فتان
جوانی - حرف دلنمی دونم چرا بالا نمی یاد! همین طوری گیر کرده! 

بگم؟! نگم؟!

اصلا چرا نگم؟ تموم افتخارم اینه!

میگن یه روزی یه نفر پیش پیامبر بوده! شخص ثالثی رد میشه! اولی به پیامبر می گه من این آقا رو خیلی دوست دارم!

پیامبر بش میگه: تا حالا بش گفتی؟

میگه : نه!

پیامبر میگه: معطل چی هستی! بدو بش برس و بگو!

نمی دونم چه قدر دوست دارم توی دلم مونده ! به خیلیا باید می گفتم! 

یادم نمی آد به بابا، مامانم یا حتی برادرام و خواهرام گفته باشم!

خیلی آسونه ولی نمی آد! آهای آدما، آهای دوستان، دوستون دارم!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۱ ، ۲۳:۵۹
نرگس فتان
جوانی - شفاعتمطلبی است که همین الان نظرم در موردش عوض شد! نه که دغدغه ی ما باشه ها، ولی فک کنم شما هم در موردش اشتباه می کنین!

دکتر شریعتی توی کتاب "فاطمه فاطمه است" یه چیزایی می گه که مفهومش اینه!

پیامبر به حضرت فاطمه سخت می گرفته! و کلا زندگی فاطمه از اول سخت بوده! چه زندگی با پدرش و چه با همسرش! همش قرین فقر و البته عشق بوده! بر خلاف خواهرانش که در آسایش بودند!

پیامبر به فاطمه می گه : " فاطمه کار کن، که فردا در مقابل خدا من نمی توانم برایت کاری کنم."

حرف دکتر اینه که فاطمه فاطمه شد! نه این که چون دختر محمده فاطمه است! و می گه فاطمه با شفاعت محمد فاطمه شد! یعنی شفاعت عامل شایسته شدن است نه عامل نجات فرد ناشایسته!!

و مثلا شفاعت حسین ، شفاعت اون در برابر حر بود! که اون رو شفاعت کرد و اورو به راه راست هدایت کرد و اونو شایسته کرد!

اللهم ارزقنا شفاعه الحسین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۱ ، ۰۱:۵۳
نرگس فتان
جوانی - به تو چه!تا نگردی آآشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نا محرم نباشد جای پیغام سروش

مدعی خواست که آید به تماشاگه راز  دست غیب آمد و بر سینه نا محرم زد

چیه؟ منتظر ادامه ای؟ خوب معلومه که نا محرمی! بدو تا دست غیب بر سرت نزده! بدو!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۴۳
نرگس فتان