بی اخلاقی
دقیقا نمی دونم چی می خوام بگم. ولی به رسم همیشگی دستم رو می ذارم رو کی برد و خودم رو مرور می کنم تا عصاره کلامم رو بریزم روی کاغذ.
دارم به این فکر می کنم که اخلاقی زندگی کردن چقدر خوب و آرومه. انسان رو قابل اعتماد می کنه. حتی خودش هم می تونه به خودش اعتماد کنه. به یه چیزی، رشته ای وصله که نمی ذاره از خطوط قرمز رد شه و سقوط کنه به اسفل السافلین. حرف آدم حرفه، لازم نیست فکر بکنه تا ببینه در لحظه باید چه بازی بکنه. فقط یک رول داره، درست بودن و صادق بودن. از بقیه ترسی نداره و سرتاسر زندگی اش آرامشه. نه فقط برای خودش، حتی برای دیگران و اطرافیانش. پیوند باهاش آسونه، چون می دونی قرار نیست تو رو هم با خودش بکشه پایین.
مثل ماهی نیست که از هر طرف بگیریش سر بخوره از دستت و در بره. یه فیلمی بازی کنه، یه کلکی سوار کنه و باز بیشتر سقوط کنه.
هیچ آدمی هم نیست که اخر دروغ گفتن رسوا نشده باشه، هر چقدر هم حرفه ای، تهش لو می ره و اون می مونه و بی آبرویی و بی اعتمادی و دیگه الان هیچ اعتباری نداره. پیش هیچ کس. اعتبار نداشتن، یعنی هیچ سرمایه انسانی نداشتن.
بعضیا دوست دارن بگن، اخلاقی زندگی کردن ترسیدنه. غیر اخلاقی بودن، جرات و ریسک پذیری می خواد. آدمای اخلاقی به نوعی ضعیفند و جرات شکستن خط قرمز ها رو ندارن. اتفاقا به نظر من این طور نیست. هیچ وقت خودم رو آدم ترسویی ندیدم. ولی خودم رو بالاتر و پاک تر از اونی دیدم که به کارهای غیر اخلاقی تن بدم. شرافت دیدم توی خودم. و حتی شجاعت. اون لحظه هایی که با این که علیه خودم بود صادق بودم. نذاشتم بارم سنگین بشه، روی هم دیگه قرار بگیره که دیگه نتونم بلندش کنم. همیشه زود راستش رو گفتم.
ولی اگه از روی ترس هم باشه، خب ترس هم چیز مثبتیه. ترسی که این قدر آدم رو قابل اعتماد می کنه و نه فقط زندگی کنار این فرد که حتی نگاه کردن به زندگی و حتی صورتش رو هم لذت بخش می کنه. کسی که حاضر نیست برای خودش، آدم های دیگه رو بازیچه قرار بده یا فدا کنه یا به نحوی بازیشون بده!
این زندگی کوچیک تر و حقیرتر از اینه که بخوای برای دو پله بالا رفتن به زعم خودت، که بعید هم می دونم شدنی باشه از راه غیر اخلاقی، خودت رو، آبروت رو و دیگران رو نادیده بگیری.
مراقب خوبی هاتون باشید. باور کنید سادگی و پاکی و صفای قلب ما، بزرگترین سرمایه و موفقیت ماست. دست کم نگیریدش و به خودتون افتخار کنید.