خونه :')
می رم خونه! یه دل سیر غذای خونگی می خورم!
از این های و هوی هم دور میشم! شاید اینترنت هم نباشه دیگه همه از دستم راحت شن!
کمی توی زندگی حقیقی زندگی کنیم! دلم واسه خواهرم و دختر عمم تنگ شده! یه ساله ندیدمش!
شاید هم نتونم هنوز ببینمش! آخه با شوهرش اینا خیلی رفت و آمد نداریم!
برنامه دارم! می خوام کتاب بخرم و بخونم! کمی هم کامپیوتر بخونم! و زبان عربی و انگلیسیمو تقویت کنم!
وای ماه رمضون! خدا ... :') :')
حیف! دیگه توی اهواز مسجد نزدیکمون نیست! ولی خُب یه جوری می گذره!
الان اهواز خیلی گرمه! فک کنم اصلا نچسبه! ولی قراره با داداشم بدرسیم!
آها همه ی اینا کنار! اصل مطلب!
الان باید برم اونجا ادای کسایی رو در بیارم که عوض شدن! کلی توی تهران درس خوندم!
فک نمی کنم یه ذره هم فرهنگم رفته باشه بالا! خیلی بده ها! خر اومدیم گاو رفتیم! :))
حالا دو سه تا کلمه یاد گرفتم نه؟ apply , recom
ولی فک کنم احترام و قدر پدر مادر دونستن رو خوب یاد گرفتم! اینو سعی می کنم رعایت کنم!