نظم
دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۱، ۱۰:۵۱ ق.ظ
جوانی - نظمتوی زندگی روز مره مون یه اتفاقاتی میوفته که باید ازشون درس بگیریم!
یه روز داشتم با یه غریبه! اتللو بازی می کردیم! یه بازی شامل یه صفحه و مهره هایی به رنگ قرمز و سفید!
همین طور که غرق بازی بودم، خواستم مهره ی بعدی رو بردارم از میون مهره ها!
نگاه کردم مهره ها رو، با کمال تعجب خیلی منظم به صورت یکی در میون، یه شکل خوشکل [شبیه یه لوزی] درست کرده بودن.
برگشتم به رقیبم با قاطعیت گفتم، تو درست کردی دیگه! گفت : نه!
گفتم غیر ممکنه، تو درست کردی! همین که اینو گفتم یهو یاد برهان نظم برای اثبات وجود خدا افتادم!
من که شکل به اون سادگی رو نمی تونستم قبول کنم اتفاقی باشه،
چطور باور کنم که این همه نظم و ترتیب اشتباهی باشه! :)
۹۱/۰۴/۱۹