گرونی
آقا نمی دونم فقط ما اهوازیا این جوریم یا همه جا این طوره،
جان من، من نگران خودم نیستم، خدا رو شکر که اوضاع ما بد نیست، در کلبه ی ما مرغ اگر نیست، تخم مرغ هست، البته هنوز
ناراحتیم از این نخوردن هم نیست ها، بالاخره هر کی تو خانواده خودش سر می کنه
ناراحتیم ازینه، که آدم روش نیست بره مهمونی، صله رحم کنه،
می گه الان بی چاره باید چی شام یا ناهار درست کنه، اگه دستش خالی باشه چی؟
حالا دوست عزیز می گه امتحان الهی،
" آنچه از نیکی به تو می رسد، از جانب خداست، و آنچه از بدی به تو می رسد از خودت است".
البته در آیه بعد هر دو امر را به خدا بر می گرداند، ولی من که نمی گم امتحان نیست
ولی امتحان استقامت نیست، امتحان قیامت است
"خداوند سرنوشت هیچ قومی را عوض نمی کند، مگر اینکه خودشان عوض کنند".
من اینا رو گفتم به دلیل این که یکم ناراحتیم رو بیان کنم، از اوضاع جامعه، هم فهم نادرست از دین.
و این که بالاخره دست رو دست هم نباید گذاشت، هر چند راهی چندانی هم به ذهنم نمی رسه :)
کسی حرفی داره، می شنویم ;)