دریاب
پنجشنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۳:۱۲ ق.ظ
دریاب
میان ازدحام این همه تنهایی مرا دریاب
میان هر چه نمی تواند نبودت را کمرنگ کند
میان هر چه مرا خوارتر می کند
مرا دریاب و مهر مهتری بزن بر ذره ای که همت عالی اش خرد شده است.
ذره را تا نبود همت عالی حافظ
طالب چشمه ی خورشید درخشان نشود
--
نگذار طاقتم طاق شود
و تو را بخواهم از او
--
خسته ام کردی.
آمدی
لبخند زدی
بزرگ جلوه کردی
فریفتی
رویا ساختی
نوبت تحقیق رویا که شد، پس زدی
مانع خارجی هم بروز کرد
هنوز رویا تحقیق نشده، در گیر تحققش شده ام
و تو چه بد می رانی آدم را
--
خسته از عشق و شبه عشق
پناه بر خدا
رمضان است. خدایا مددی
--
ریسک کردم
ریسکی که گفته بودم نمی کنم
رم کرد آن غزاله ی شهلا
می باید از دور تماشایش می کردم.
۹۳/۰۴/۱۲