اگر تو باشی
اگر کنارم می بودی
و می ماندی
زندگی بسیار رنگی تر می شد
و صبح ها خیلی زود تر بیدار می شدم
و لازم نبود خوابم را طولانی تر از حد کنم
اگر تو بودی انگیزه برای حل مشکلات همه بود
اگر تو بودی من این همه درگیر خودم نمی بودم
اگر تو بودی من از کنار تو بودن به کجا ها که نمی رسیدم
اگر تو بودی به یمن کنار تو بودن همه چیز رو به راه می شد
به آبروی تو از من هم می گذشتند
به آبروی تو چه کیمیایی می کردند
با تو زندگی روشن تر بود
اگر کنارم بودی نمی گذاشتم خم بر ابرو بیاوری
و دانه دانه غم هایت را می روبیدم
راستی خواهش های تو چه شیرین می بود
و تلاش های من چه هم اهنگ و بی پایان
تا به لبخند تو منجر می شدند، همگی می شکفتند
چه خوشبخت می بودم من
و چه خوشبخت تر می بودند مهمان هایم
و کافی بود برایم از زندگی
همین یک دانه دردانه ای که نصیبم کرده بود
اگر تو بودی
اگر تو بودی
اگر تو بودی ای که دوست دارد بشود اگر تو باشی
اگر تو باشی ...
چه آرزوی محالی