ما الدین؟
بریم اون جا با همه سلام، احوال پرسی، چطورم چطوری و مراقبت کن و ازین حرفا...
به همه حال می دیم. سر وارد شدن به جهنم هم تعارف می کنیم:" نفرمایید، بزرگ تری گفتن کوچیک تری گفتن، بالاخره خلاف شما سنگین تره چنگیز جان، شما از آرام تا مدیترانه رو روبیدی، عمرا زودتر از شما من برم"
اصلا خوش می گذره با خوش اخلاقا تو جهنم، نمی شه که!
بعد در عوض شما بد اخلاقا، شما رو اصلا بهشت راه نمی ده! چیه می آین اوقات ما رو تلخ می کنین!
"هوی بچه دست نزن، این درخت انبه مال منه"،" نگاه حوری من نکن، چشتو در می آرما..."
یه اخم می کنه به حوری جان ( لاک قرمز، بافتنی، کمالات اونجور)، بنده خدا پژمرده می شه!
حالا اخر شبی ما بیشتر از این اوصاف بهشت ندیم دامن ملت از دست می ره!
والا به خدا من همین الان این غزل حافظم یادم اومد، شما بشین من برات بشکافم این قضیه ی خوش اخلاقی رو.
روضه خلد برین، خلوت درویشان است، مایه محتشمی خدمت درویشان است
آن چه زر می شود از پرتوی آن حسن سیاه، کیمیایی است که در صحبت درویشان است.
بعدشم می گن یه بنده خدایی، از سمت راست پیامبر اومد پرسید، ما الدین؟، فرمود الحسن الخلق.
یعنی دین چیه؟ ایشون فرمودن، خوش اخلاقی.
از پشت سر اومد پرسید، ماالدین؟ - الحسن الخلق
از سمت چپ اومد پرسید، ماالدین؟ - الحسن الخلق
هیچی دیگه، تو خود جواب دادن هم دیدیم که حسن خلق رعایت شده! والا! یه بار پرسیدی جوابتو دادم! برو دیگه!
البته من این جهت های اومدن این آقاهه یادم نیس. مال 1400 سال پیش اون وراس، از خاطرم رفته! ولی همین چیزا بودش. سخت نگیر شما هم! دانه ی معنی بگیرد مرد عقل، سر کشد پیمانه را چون گشت نقل!!