نگاه سرد
ادخلنی حبک مدن الاحزان
و انی لم ادخل قبلک مدن الاحزان ...
علمنی حبک ان احزن
عشق تو مرا وارد شهر غم ها کرد
و من پیش از تو، وارد شهر غم ها نشده بودم
عشق تو به من آموخت که غمگین بشوم.
----
یه نگاه سرد، می تونه آدم رو از کت و کول بندازه.
----
من دیوونه نیستم. با من مثل دیوونه ها برخورد نکن!
----
آدم هم می تونه احساسی باشه هم منطقی. یعنی آدم هم می تونه احساس داشته باشه هم منطق.
یعنی احساس آدم باید منطقی باشه. اصلا بعضی وقتا منطق حکم می کنه احساس داشته باشی.
و بعدش هم هر چیزی سر جای خودش. منطق سر جای خودش، احساس هم سر جای خودش.
تضادش مال وقتیه که باید منطقی برخورد کنی، ولی احساسی برخورد می کنی. یا بر عکس. ولی انسان نیاز به هر دو داره.
من رو متهم به احساسی بودن نکن
----
+ "مگه قراره طور دیگه ای باشه؟"
جواب ندادم. ولی حرف خوبی نبود.
من خوب نیستم. ولی توی زمینه ی آدم ها خوبم. بدی نمی کنم توی روابطم.
در مورد من بد فکر نکن! منم مثل بقیه نیستم.
پ.ن: سه نفر مورد خطاب قرار گرفتن و نهی شدن، که هر سه نفر متفاوتن.