یادگار ماندگار

نوشته های نسبتا ادبی خودم رو می نویسم.

یادگار ماندگار

نوشته های نسبتا ادبی خودم رو می نویسم.

نوشته های ادبی که نه، ولی خب شاید کمی وزن، یا حد اقل احساس توشون باشه!
نوشته هایی که باید از بعضی نظر ها دور می موند!
و دیگه نمی تونستند توی دل بموند! چون هر لحظه امکان گر گرفتنشون می رفت.
به هر حال، حال و هوای هر کسی در آینده خاطرات زیبا و درس های خوبی براش محسوب می شه!
چه بهتر که با قلمی خوش ماندگار بشن :)

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

دلتنگی

شنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۵، ۰۱:۵۵ ق.ظ

آی دلم. به قولی امروز خیلی جمعه بود. حجم عمیقی از دلتنگی رو داشتم تجربه می کردم.

شاید هم اسمش دلتنگی نباشه. "بی چارگی" باشه.

سوال اصلی اینه که کجای دنیاییم و چه کاره اشیم. اصلا کاره ای هستیم یا نه؟ باید باشیم یا نه؟

آره می دونم هر کسی یه وقتایی درگیر یک سری سوالات وجودی می شه به هر حال و یه نوشته هایی هم از خودش جا می ذاره و خیلی اهمیتی نداره لابد این متن و یکی دو ساعت دیگه غرق خواب شیرین می شه و یادش می ره این بحثا!

ولی باید بگم که تو حوالی ما، زندگی داره استخوون خرد می کنه! فقر مالی، فکری و فرهنگی با هم.

مسخره است که یه عده ای به خاطر نداشتن پول باید حالاتی مثل حقارت، سختی فیزیکی و نا امیدی رو باید تجربه کنند. مسخره تر اینه که به سادگی نمی تونن یه کاری بکنند که پول در بیارن.

خب یه ذره علمی ترش اینه که احمقانه است که یک انسان در یک مملکت نتونه ارزشی رو ایجاد کنه که به ازاش یک زندگی راحت تری داشته باشه.

احمقانه ترش اینه که یه انسان ندونه چه چیزایی رو داشته باشه، که بعدش بتونه یک ارزشی ایجاد کنه! و یا نتونه اون چیزا رو به دست بیاره!

با توجه به این که گفته می شود کشور ما کشور غنی از منابع است، به نظر می رسه این ها مشکلات کلان و در سطح سیاست گذاری هستند. مشکلات مدیریتی است. و خدا نگذره از سر تقصیر مقصران.

و چون این بحث کلان هست، و قوای مختلفی باید هماهنگ با هم برن جلو، آدم فکر می کنه چاره ای نداره! هر جا شو رفو کنه جای دیگه ای پارگی داره! 

به نظر من حداقل چیزی که به مردم ناتوان داد اینه که آگاه تر باشند. این که بدونن سطح بالاتری از فکر، درآمد، فرهنگ، راحتی و ... وجود داره که می تونن بهش برسن.

"درد من حصار برکه نیست. درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است." 


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۸/۱۵
نرگس فتان

نظرات  (۱)

سلام مه دی:)
فقط راجع به این تیکه از نوشته ت می خواستم یه چیزی بگم:
«سوال اصلی اینه که کجای دنیاییم و چه کاره اشیم. اصلا کاره ای هستیم یا نه؟ باید باشیم یا نه؟»
اینکه جواب این سوالها لزوما نباید در احوالات دنیایی که منظور نوشته شماست توفیری ایجاد کنه- همین که بودن شما در حال خوب دنیای حتی یه آدم توفیر داشته باشه این یعنی که شما باید باشی:)
حالا بگرد ببین چند تا آدم هست که شما می تونی بخاطر خوبتر بودن حال دنیای اونها به بودنت در این دنیا انگیزه بدی و برای فلسفه مقبول بسازی:)

پاسخ:
سلام بزرگوار
خیلی مشتاق دیدار :)
چقدر قشنگ :) دمتون گرم. خیلی جواب زیبایی بود.
دست مریزاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی