یادگار ماندگار

نوشته های نسبتا ادبی خودم رو می نویسم.

یادگار ماندگار

نوشته های نسبتا ادبی خودم رو می نویسم.

نوشته های ادبی که نه، ولی خب شاید کمی وزن، یا حد اقل احساس توشون باشه!
نوشته هایی که باید از بعضی نظر ها دور می موند!
و دیگه نمی تونستند توی دل بموند! چون هر لحظه امکان گر گرفتنشون می رفت.
به هر حال، حال و هوای هر کسی در آینده خاطرات زیبا و درس های خوبی براش محسوب می شه!
چه بهتر که با قلمی خوش ماندگار بشن :)

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
جوانی - اولویتدیشب دوستمحرف قشنگی زد  : " جوونی بد وقتیه"

آدم شور و نشاط داره تو این زمون! خیلی هم آرمان گراست.

خودش رو درگیر هزارتا فعالیت می کنه، در حالت خوبش هم بگیریم همه ی فعالیت هاش مثبت و مفید!

که البته توی جامعه، واقع گرا بخوایم باشیم اغلب این فعالیت ها مضرند.

ولی خب توی همون حالت اول هم نکته ای که نباید فراموش کنم من جوون،اولویته!

اولویت ها رو باید مشخص کنیم! من حاضرم چه چیزی رو بر دیگری ترجیح بدم؟

من چه چیزی رو قربانی دیگری می کنم؟

من وقتم رو کجا بذارم نتیجه ی مطلوب تری داره؟

جامعه به کدومش بیش تر نیاز داره! من به کدوم بیش تر علاقه مندم! و نیازمند!

اون وقت باتوجه به اولویت ها، عمل کنیم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۹:۵۰
نرگس فتان
جوانی - تمرینزندگی تمرینه!

تمرین اطاعت مثلِ ... برایِ ...

تمرین دوست داشتن مثل ... برای ...

تمرین زحمت مثل ... برای ...

تمرین غیرت مثل ... برای ...

تمرین دل کندن مثل ... برای ...

تمرین عشق مثل ... برای ...


بعدا نوشت:

قَالَ اللَّـهُ هَـٰذَا یَوْمُ یَنفَعُالصَّادِقِینَ صِدْقُهُمْۚ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا رَّضِیَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ

(119 مائده)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۲ ، ۲۱:۰۳
نرگس فتان
جوانی - تو
تو به سان رود
به مثال دریا
تو همان خاطره ی دیروزی
سوسوی امید فردا
نه نباید تو را قاب گرفت
و برای خود داشت
از تو باید کادو ساخت
هدیه دادن به خدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۲ ، ۰۸:۰۸
نرگس فتان
جوانی - چه خبر؟باز برگشتی! با همان سوال تکراری!

"چه خبر؟"

می دانم چه می خواهی بشنوی!

نه! هنوز کسی نتوانسته جای تو را پر کند! 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۲ ، ۱۹:۵۴
نرگس فتان
جوانی - دوست واقعی

 یه دوست معمولی وقتی میاد خونت، مثل مهمون رفتار می کنه 

یه دوست واقعی درِ یخچال رو باز می کنه و از خودش پذیرایی می کنه

یه دوست معمولی هرگز گریه تو رو ندیده 

یه دوست واقعی شونه هاش از اشکای تو خیسه 

یه دوست معمولی اسم کوچیک پدر و مادر تو رو نمی دونه 

یه دوست واقعی اسم و شماره تلفن اونها رو تو دفترش داره 

یه دوست معمولی یه دسته گل واسه مهمونیت میاره 

یه دوست واقعی زودتر میاد تا تو آشپزی بهت کمک کنه و دیرتر می ره تا به کمکت همه جا 
رو جمع و جور کنه 

یه دوست معمولی متنفره از این که وقتی رفته که بخوابه بهش تلفن کنی 

یه دوست واقعی می پرسه چرا یه مدته طولانیه که زنگ نمی زنی؟ 

یه دوست معمولی ازت می خواد راجع به مشکلاتت باهاش حرف بزنی 

یه دوست واقعی می خواد مشکلاتت رو حل کنه 

یه دوست معمولی وقتی بینتون بحثی می شه دوستی رو تموم شده می دونه 

یه دوست واقعی بعد از یه دعوا هم بهت زنگ می زنه 

یه دوست معمولی همیشه ازت انتظار داره 

یه دوست واقعی می خواد که تو همیشه رو کمکش حساب کنی 

--

اهل کپی پیست نیستم ولی می خوام بگم که اگه با کسی این طوری نیستین، یا کسی باتون این طوری نیست هنوز مزه ی دوستی واقعی رو نچشیدین


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۲ ، ۲۳:۲۷
نرگس فتان
جوانی - گاهی اوقاتباز هم حکایت مرد است و بالش خیس و هق هقِ خفه

از دو قدمی صدایش نمی رسد

اما لرزیدن شانه هایش را که ببینی

می فهمی که کوه هم بعضی وقت ها کم می آورد

آری اگر ...

اگر کاری جز سکوت از دستش بر نیاید

وقتی که نباید دم بزند

تا (او) دمی بیاساید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۲ ، ۰۰:۰۷
نرگس فتان
جوانی - غبار روبیاون فرچه رو بیار می خوام غبار روبی کنم این دلو،

اححم احم چقدر خاک گرفتی لا مصب! 

خب بسه دیگه ، باید همه رو ببخشی و الا با اسید می شورمت :دی

جانم؟ چی می گی ؟

از کسی به دل نگرفتی ؟

ایول بابا، تو چه باحالی ! چی؟

فقط بعضی وقتا دوست داری بشنوی که حق با تو بوده؟

خب نشنو مگه چی می شه، چیزی که ازت کم نمی شه ؟

ها؟ 

نمی شه ولی خب بد نمی شد :دی 

راست می گی ، بد نمی شد .

--

خب دیگه دوستان آخرای ساله، خوبی دیدید که نظر لطفتون بوده!

بدی دیدید شرمنده ام، همین الان از همه تون معذرت می خوام.

برادر کوچیک تون رو ببخشید و براش طلب مغفرت کنید.

--

توی تاکسی بودم، دو تا دختر خیلی شاد و خندون داشتن مصاحبه می کردن.

از یکی شون پرسیدن آخر سال چی می کنی؟

گفت که قراره تا یه هفته با این دوستم بگردیم و خوش باشیم. آخه سال دیگه عمل دارم. شاید دیگه نبینمش!

همه کارامو هم کردم، بدهی هامو هم دادم :دی

--

آره دیگه سال دیگه شاید نباشم. پس لطفا از ته دلتون ببخشید و بدونین که واقعا عمدی نبوده و از روی نادونی و بچگی بوده!

یه نفر هست که حلالیت منو نمی شنوه، و مسلما نمی بخشه! چی باید بکنم؟ به جاش صدقه بدم؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۱ ، ۱۴:۱۴
نرگس فتان
جوانی - دوستیحس می کنم دو تا کیف پول دارم.

حس می کنم دو تا جسم دارم.

یه نفر بدون رو دربایستی! هر چی که بتونه برام انجام می ده! و وظیفه شه!

و هر چی که بتونم براش انجام می دم. و وظیفه مه!

دارم یه چنین دوستی و برادری رو تجربه می کنم.

بم می گه:" به نظر من بین دو تا دوست، ناراحتی معنایی نداره"

دوست دارم همه ی دوستام این قدر بزرگ باشند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۴۴
نرگس فتان
جوانی - برفدیگر کارش از اشک گذشته و گریه اش بند آمده است.

زمستان،

خاطراتش را دوباره که نه برای چند هزارمین بار مرور کرد.

باز هم سری به کلکسیون یادگاری هایش زد.

و از آن میان لباس عروسی اش رو در آورد، 

و نم نمک بر تن کرد.

--

:)) انصافا از بین این همه تعبیر قشنگ از برف و این همه شادی و بازی که امروز کردم، این چه تعبیر مزخرف و غم انگیزیه اینجا نوشتم ؟ هاهاها ؟؟ :))

همین طوری دیگه می آد به ذهن، گفتم بنویسم:دی!

اصلا بذار ویرایش کنم :دی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۱ ، ۱۵:۵۸
نرگس فتان
جوانی - تناقضببخشید بابت این چند روزی که نبودم و نظراتتون رو جواب ندادم.

این عکسو ببینید!


خب دیدید؟

اولا این حرکت می کنه یا نه؟

دوما اگه حرکت کنه، می ایسته ؟ 

اصلا رو به کدوم ور حرکت می کنه؟

خب تا حالا که آزمایش ها نشون نداده که چیزی تا ابد حرکت کنه!

هرکس جواب این تناقض رو از خودش بگه، 2 تومن ناقابل براش شارژ می گیرم :دی! 

به دوستاتون هم بگید ، ولی جایزه به اونا می رسه نه به شما :دی!

این از این! یه حرف دیگه ای هم هست! ولی من فعلا نصیحت می کنم!

با هم دوست باشید :دی! و هوای هم دیگه رو داشته باشید :دی! 

راستی آهنگ پخش می شه؟

نظرتون چیه ؟ قشنگه یا قطع کنم؟ 

--

خب این میله ها با لولا وصل شدند! و اون گلوله ها سنگینند.

فرض کنید هم چرخش اولیه بش دادیم! مثلا من یه دور بش دادم!

به نظرتون چه سیستمی پیاده می شه و می چرخه! آیه آخرش می ایسته! چرا؟

آهای انسان هزار اسم :دی بت بگم که خوب بوده کارت! ادامه بده :دی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۱ ، ۱۲:۴۵
نرگس فتان