یادگار ماندگار

نوشته های نسبتا ادبی خودم رو می نویسم.

یادگار ماندگار

نوشته های نسبتا ادبی خودم رو می نویسم.

نوشته های ادبی که نه، ولی خب شاید کمی وزن، یا حد اقل احساس توشون باشه!
نوشته هایی که باید از بعضی نظر ها دور می موند!
و دیگه نمی تونستند توی دل بموند! چون هر لحظه امکان گر گرفتنشون می رفت.
به هر حال، حال و هوای هر کسی در آینده خاطرات زیبا و درس های خوبی براش محسوب می شه!
چه بهتر که با قلمی خوش ماندگار بشن :)

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
جوانی - دامنت

بهار و

سبزار و گل

میان دشت دامنت

به وسعت کرانه ها

کودکی که می دود

نخی به دست کوچکش

که می رسد به آسمان

و رقص بادبادکی

که می درد سکون این جاودانه را

و می دهد خبر،عبور بی محل لحظه ها را

درین حضور سبز

مردی نهاده سر بر آرزوی نسل ها

نگه فراز و رو به اوج

می پروراند پرواز را


پ.ن:

اگر معتفک می شوید و مرا هم دعا می کنید، باید بگویم که در مورد مسئله اعتکاف در مسجد دانشگاه، استفتا کنید، چون بعضی ها از جمله آیت ا... مکارم گفتند که باید در مسجدی باشد که همه ی اقشار نماز بخوانند در آن، من خودم متوجه حکم صحیحش نشدم، ولی خب، کسی دقیق در جریان بود به بنده هم اطلاع بده!

تشکرات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۰۶
نرگس فتان
جوانی - گلهدارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس

که چنان زاو شده ام بی سر و سامان که مپرس

کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد

که چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس

--

به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد

تو را درین زمینه انکار کار ما نرسد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۱۰
نرگس فتان
جوانی - پازلو تو آن پازلی

که هر لحظه که بیش تر می فهممت

زیباتر می شوی.

چرا در به در، دنبال راه حلت نباشم؟


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۳ ، ۰۹:۳۹
نرگس فتان
جوانی - جلوه های بصری
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۱۵
نرگس فتان
جوانی - ای سیب سرخبا هر بهانه و هوسی عاشقت شده است
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است

چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود
گیرم که برکه ای نفسی عاشقت شده است

ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است

پر می زنی و وای به حال پرنده ای
کز پشت میله ی قفسی عاشقت شده است

آیینه ای و آه که هرگز برای تو
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است.

پ.ن۱: ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود/ یک شهر تا به من "نرسی" عاشقت شده است.

پ.ن۲: خدمت آن دسته از عزیزان که خیال می کنند خبری شده و
هر آیینه امکان آن می رود که سر به بیابان بگذارم عرض کنم که بنده سرحال و شاد و شنگول به کوری چشم دشمنان دارم به سر می برم.مگه شما من رو نمی شناسین؟ هر گونه سوال در این زمینه با پوزخندی همراه خواهد گشت که خوی شرم بر جینتان بنشیند :دی و من الله توفیق :دی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۳ ، ۱۵:۳۱
نرگس فتان
جوانی - ارزانیباز هم می گویم

چه کسی می گوید که گرانی شده است؟

دوره ی ارزانی است

دل ربودن ارزان

دل شکستن ارزان

تن عریان ارزان

آبرو قیمت یک تکه ی نان

و دروغ از همه چیز ارزان تر!

و چه تخفیف بزرگی خورد ه است قیمت هر انسان.

--

هر چند منظور هم شرافت و کرامت انسان ها باشه

ولی خود جون انسان ها خیلی گران بهاست.

همین طوری راه به راه آدم می میره کسی هم مسئول نیست.

اون از آتش سوزی چند هفته پیش، اینم از خودکشی توی مترو!

نمی دونم اگه دولت قبل بود چقدر خودم سر و صدا می کردم.

به هر حال الان هم مسئول هر کس هست بیاد جواب بده!!

جواب چی بده؟ چه جوابی داره؟ حد اقل یه تعهدی بده اگه دوباره ازین اتفاقات بیفته، دیگه پیداش نشه! 

یادش به خیر امام در جمع رزمندگان می گفت که :من به این چهره های نورانی و بشاش شما و به این گریه های شوق شما حسرت می برم. من احساس حقارت می کنم. من وقتی با این چهره ها مواجه می شوم و به این قلبهایی که به واسطه توجه به خدای تبارک و تعالی این طور در چهره ها اثر گذاشته است، احساس حقارت می کنم. من غیر دعا که بدرقه شما کنم، چیزی ندارم...

امام با اون عظمتش این طوری مقابل ملت، و شهدا که جونشون رو کف دستشون گرفتن، خضوع می کنه

اون وقت الان اصلا جون ملت چه اهمیتی داره براشون؟

پ.ن : یادم اومد این مطلب رو که نوشتم به یاد فیلم نجات سرباز رایان بودم.

کل جوخه بسیج شده بود که یک سرباز سالم برگرده!

از وزارت گفته بودن این سرباز همه برادر هاش تو جنگ کشته شده اند. این آقا باید برگرده چشم و چراغ خانواده اش باشه! و چه زحمت ها که واسه نجاتش نکشیدن!!

ضمن این که توی نور هم سه نفر بر اثر سرما و برف جونشون رو از دست دادن!

از چی بگم من تو این مملکت ...

همون دهه فجر مبارک !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۱۴:۵۵
نرگس فتان
جوانی - نرگسگل نرگس یادگاریست نوازش گر روح

عطرش، اوج یک خاطره است

نه از آن دست که در خاطر ما حک بشود

یادگاری که باید فراموش شود

عمر نرگس کوتاه است، اما عطرش جاوید

پ.ن:


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۲ ، ۱۸:۵۶
نرگس فتان
جوانی - رخ و چشم و ابروآفتاب در پشت نقاب

هوا بارانی

درخت سگرمه هایش در هم

شوق را امّا، فقط رنگین کمان به تصویر می کشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۲ ، ۰۴:۲۲
نرگس فتان
جوانی - خداچه بگویم که خواندنت لیاقت می خواهد و از تو سرودن سعادت.

تو نه هیجان کنجکاوی هستی که پس از رسیدن به پاسخ سوالهایم فروکش کنی!

نه تب عشقی هستی که پس از وصال سرد گردی!

نه هوسی که جامه درانی کنی و نه هوایی که به زودی بگذری و فراموش شوی.

تو آرامش جاودانه ای. گشتنت سیرآبی نپذیرد و عطشت همواره شیرین است.

که خود عطش، بهره ای از سیرابی دارد.

 و یافتن و شناختت به حد نهایت میسر نباشد. و این مسیر، مسیریست که رهروانش

دم به دم آرام تر و مطمئن تر می گردند.

آنجا که نهایتش رضایت است و اطمینان.

نه خمودی و شبهه.

تو را می جویم...

کی این زبان الکن تو را بهتر می خواند؟

چه بگویم که محمد هم گفت: ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۲ ، ۲۲:۱۰
نرگس فتان
جوانی - وظیفه گرا

سپس امام به خیمه زینب علیها السلام وارد شد، نافع در مقابل خیمه در انتظار امام ایستاد، شنید زینب به برادر مى‏گوید: آیا اصحاب خود را امتحان کرده‏اى، من ترس آن دارم که هنگام خطر تو را تنها بگذارند.

امام فرمود: «سوگند به خدا آنها را آزمودم دیدم همه آماده و استوار هستند و همانند اشتیاق کودک به پستان مادرش، اشتیاق به مرگ دارند».

نافع مى‏گوید: وقتى که این سخن از زینب علیها السلام شنیدم، گریه کردم، و نزد حبیب بن مظاهر آمدم و آنچه را شنیده بودم به او گفتم.

حبیب گفت: سوگند به خدا اگر انتظار فرمان امام نبود هم اکنون با شمشیر به سوى دشمن حمله مى‏کردم.

گفتم: من گمان مى‏برم بانوان حرم با حضرت زینب علیها السلام این گونه سخن بگویند و پریشان گردند، مناسب است که اصحاب را جمع کنى و نزد خیمه زینب علیها السلام برویم و با گفتار خود، قلب آنها را گوارا و استوار سازیم.

حبیب، اصحاب را جمع کرد، و سخن نافع را به آنها گفت، همه گفتند: اگر انتظار فرمان امام نبود، هم اکنون به دشمن حمله مى‏کردیم، چشمت روشن و خاطرت آرام باشد که ما استوار هستیم.

حبیب براى آنها دعا کرد، و با هم کنار خیام بانوان آمدند و صدا زدند: «اى گروه بانوان و حرم‏هاى رسولخدا صلى الله علیه و اله و سلم این شمشیرهاى جوانمردان شما است که سوگند یاد کرده‏اند در غلاف نکنند مگر اینکه گردن دشمنان را بزنند، و این نیزه‏هاى جوانان شما است که قسم خورده‏اند به زمین نیفکنند مگر اینکه به سینه‏ هادشمن فرو کنند».

بانوان با گریه و ندبه از خیمه‏ها بیرون آمدند و گفتند: «اى پاکبازان، از حریم دختران رسولخدا و بانوان منسوب به امیر مؤمنان علیه السلام حمایت کنید و دریغ منمائید».

اصحاب همه صدا به گریه و شیون بلند کردند (که آرى ما عاشقانه از شما حمایت مى‏کنیم و اشک شوق مى‏ریزیم).
--
روز عاشورا لحظات آخر مسلم.
حبیب بالای سر پیکر مطهرش. اخرین توصیه هایت چیست مسلم؟
مسلم: اوصیکه بهذا و اشاره به حسین. که حسین.
--
دو نکته: 1-غربت آل رسول.
           2- وظیفه مداری اصحاب.
از وظایفمون اهمال نکنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۹۲ ، ۰۰:۲۸
نرگس فتان