یادگار ماندگار

نوشته های نسبتا ادبی خودم رو می نویسم.

یادگار ماندگار

نوشته های نسبتا ادبی خودم رو می نویسم.

نوشته های ادبی که نه، ولی خب شاید کمی وزن، یا حد اقل احساس توشون باشه!
نوشته هایی که باید از بعضی نظر ها دور می موند!
و دیگه نمی تونستند توی دل بموند! چون هر لحظه امکان گر گرفتنشون می رفت.
به هر حال، حال و هوای هر کسی در آینده خاطرات زیبا و درس های خوبی براش محسوب می شه!
چه بهتر که با قلمی خوش ماندگار بشن :)

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

جوانی - ایمانمی دونی ایمان یعنی چی؟

یعنی آروم باش عزیز. من پیشتم. هیچ آسیبی بت نمی رسه.1

--

باور نداریم. آروم نیستیم. عجله داریم. چیزی مون کم نمی شه. یه لحظه آروم تر.

می گیم قسمته! حکمتی داشته. ولی باور نداریم. می گیم که دلداری داده باشیم.

سفره ی معادلاتمون رو می چینیم. می بینیم راهی نیست احتمالا. می گیم گناه داره. بنده خدا! بذار دلش رو خوش کنم. "حالا خدا بزرگه"،"توکل کن به خدا"! خودمون ناامید! باور نداریم که خدا راست و ریسش می کنه.2

--

یه بلایی نشسته. یه غمی! با نارضایتی می گیم، جهنم و ضرر! "رضاً به رضاک" 

در حالی که داریم از خشم و عصبانیت می ترکیم.

فرق هست بین خدایی که خلق می کنیم. تا خدایی که خلقمون کرده.

وقتی خدا هست غم چرا؟

مگه خدا واسه بنده اش کافی نیست؟ 3

باور نداریم. و الا چرا غمینیم؟

می گیم از دست خودمون سیریم؟

بدیم. خسته ایم. حوصله خودمون رو نداریم.

راستش رو بخوای.

ما اکسیر خدا رو باور نداریم.

--

عاشقی تمرینه.4 تمرین این که ترک کام خود بگیریم تا برآید کام دوست.

عاشق شو ار نه روزی کار جهان سر آید

ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

--

22 سال. پانزده کم کن. 7 سال. هفت ساله نماز می خونم. 

هنوز یاد نگرفتم یه نماز درست حسابی بخونم.

آروم. بی عجله. سروقت. هفت سال!

--

1- ان ارادنی الله بضر هل هن کاشفات ضره، او ارادنی برحمة هل هن ممسکات رحمته؟

2- و من یتوکل علی الله فهو حسبه، ان الله بالغ امره

3- الیس الله بکاف عبده

4- و الذین امنوا اشد حباً لله

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ بهمن ۹۳ ، ۰۲:۲۶
نرگس فتان
جوانی - گمگشته یافتنوقتی آدم یه چیزی گم می کنه، سوای ارزش اون چیز، انگار نصفی از وجودش رو نداره!

انگار یه قسمتی از فکر و ذهنش رو جایی جا گذاشته باشه.

خصوصا این فلش که کثیر الگُم شدن هم هستن! 

یا کلید اتاق، که تا همین الان درگیرشم ببینم کجا گذاشتم!

در عوض وقتی پیداش می کنی، شادیت وصف نشدنیه!

خیلی هم ساده است ها. حالا مثلا چه ارزشی داره اون قلم نی ای که چند ماه بود دنبالش می گشتم پیداش کردم! ولی یک ذوقی داره :دی

پ.ن: خداوند از توبه ی بنده اش چنان شاد می شود، که یکی از شما به یافتن گمشده اش.

پ.ن2: والا ما هم شاد می شیم.

پ.ن3: توبه زیباست. ولی در "جوانی" زیبا تر است.

پ.ن4: با پست پایین متناقض به نظر می رسه. پست پایین همین طور که یکی از دوستان فرمود، نهیب نوشت خوبی است.

ک.خ: باز می گردم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۸
نرگس فتان
جوانی - میهمانییه شعر دیگه از فاضل نظری. لطفا اگه حالش رو داشتید، تعبیرتون رو از این شعر بگید. ممنون

کبریای توبه را بشکن پشیمانی بس است

از جواهر خانه ی خالی نگهبانی بس است

ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین

آبرو داری کن ای زاهد، مسلمانی بس است

خلق دل سنگ اند و من آیینه با خود می برم

بشکنیدم دوستان، دشنام پنهانی بس است

یوسف از تعبیر خواب مصریان دل سرد شد

هفتصد سال است که می بارد، فراوانی بس است

نسل پشت نسل تنها امتحان پس می دهیم

دیگر انسانی نخواهد بود، قربانی بس است

بر سر خوان تو تنها کفر نعمت کرده ایم

سفره ات را جمع کن ای عشق، مهمانی بس است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۵۸
نرگس فتان