یادگار ماندگار

نوشته های نسبتا ادبی خودم رو می نویسم.

یادگار ماندگار

نوشته های نسبتا ادبی خودم رو می نویسم.

نوشته های ادبی که نه، ولی خب شاید کمی وزن، یا حد اقل احساس توشون باشه!
نوشته هایی که باید از بعضی نظر ها دور می موند!
و دیگه نمی تونستند توی دل بموند! چون هر لحظه امکان گر گرفتنشون می رفت.
به هر حال، حال و هوای هر کسی در آینده خاطرات زیبا و درس های خوبی براش محسوب می شه!
چه بهتر که با قلمی خوش ماندگار بشن :)

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب

20

يكشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۱، ۰۸:۰۱ ب.ظ
جوانی - 20سلام خدمت همه ی دوستای عزیزم.

امروز تولدمن بود. 

خدا رو شکر بهونه ی خوبی شد، خیلی از دوستان و آشنایان بم تبریک گفتن. خیلی ها اس دادن، زنگ زدن، و توی فیس بوک هم کلی شرمنده مون کردن. 

واقعا خوشحال شدم، بعضیا که اصلا فکرشون رو هم نمی کردم، یادم کردند.

-

20 سال گذشت. حداقل 1/3 عمرم. 

نمی دونم واقعا این 20 سال ارزش تبریک داشت یا نه؟

نمی دونم الان اندازه یک جوون 20 ساله درک و فهم از زندگی دارم؟

از تجربه هام، پند گرفته ام؟ عقلم دیگه پخته شده یا نه؟

بابام 16 سالگی ازدواج کرده بود و خرج و مخارج خونوادشو می داد.

آیا من شکفته ام یا نه؟

آیا توی این فرصت باقی مونده می شه کار چشم گیری کرد؟


چشم به هم بزنم، وقت اون رسیده که دیگه چشامو ببندم. حداقل این 20 سال که زود گذشت.

خدایا کمک کن که راه خودم رو پیدا کنم. و بتونم ناکام از دنیا نرم.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۲۲
نرگس فتان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی